یااباصالح المهدی(عج)

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نامه حضرت اقای خامنه ای به جوانان اروپا

28 آذر 1394 توسط اندکی صبر.....سحر نزدیک است

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم به عموم جوانان در کشورهای غربی‌
حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت. برای من تأسّف‌بار است که چنین رویدادهایی بستر سخن را بسازد، امّا واقعیّت این است که اگر مسائل دردناک، زمینه‌ای برای چاره‌اندیشی و محملی برای همفکری فراهم نکند، خسارت دوچندان خواهد شد. رنج هر انسانی در هر نقطه از جهان، به‌خودی‌خود برای همنوعان اندوه‌بار است. منظره‌ی کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان میدهد، مادری که شادی خانواده‌اش به عزا مبدّل میشود، شوهری که پیکر بی‌جان همسرش را شتابان به سویی میبرد، و یا تماشاگری که نمیداند تا لحظاتی دیگر آخرین پرده‌ی نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنینگیزد. هرکس که از محبّت و انسانیّت بهره‌ای برده باشد، از دیدن این صحنه‌ها متأثّر و متألّم میشود؛ چه در فرانسه رخ دهد، چه در فلسطین و عراق و لبنان و سوریه. قطعاً یک‌ونیم میلیارد مسلمان همین احساس را دارند و از عاملان و مسبّبان این فجایع، منزجر و بیزارند. امّا مسئله این است که رنجهای امروز اگر مایه‌ی ساختن فردایی بهتر و ایمن‌تر نشود، فقط به خاطره‌هایی تلخ و بی‌ثمر فرو خواهد کاست. من ایمان دارم که تنها شما جوانهایید که با درس گرفتن از ناملایمات امروز، قادر خواهید بود راه‌هایی نو برای ساخت آینده بیابید و سدّ بیراهه‌هایی شوید که غرب را به نقطه‌ی کنونی رسانده است.

درست است که امروز تروریسم درد مشترک ما و شما است، امّا لازم است بدانید که ناامنی و اضطرابی که در حوادث اخیر تجربه کردید، با رنجی که مردم عراق، یمن، سوریه، و افغانستان طیّ سالهای متمادی تحمّل کرده‌اند دو تفاوت عمده دارد؛ نخست اینکه دنیای اسلام در ابعادی بمراتب وسیع‌تر، در حجمی انبوه‌تر و به مدّت بسیار طولانی‌تر قربانی وحشت‌افکنی و خشونت بوده است؛ و دوّم اینکه متأسّفانه این خشونتها همواره از طرف برخی از قدرتهای بزرگ به شیوه‌های گوناگون و به شکل مؤثّر حمایت شده است. امروز کمتر کسی از نقش ایالات متّحده‌ی آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنباله‌های شوم آنان بی‌اطّلاع است. در کنار این پشتیبانی مستقیم، حامیان آشکار و شناخته‌شده‌ی تروریسم تکفیری، علی‌رغم داشتن عقب‌مانده‌ترین نظامهای سیاسی، همواره در ردیف متّحدان غرب جای گرفته‌اند، و این در حالی است که پیشروترین و روشن‌ترین اندیشه‌های برخاسته از مردم‌سالاری‌های پویا در منطقه، بی‌رحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است. برخورد دوگانه‌ی غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام، نمونه‌ی گویایی از تضاد در سیاستهای غربی است.

چهره‌ی دیگر این تضاد، در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده میشود. مردم ستمدیده‌ی فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه میکنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانه‌های خود پناه میگیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیّت پرهیز میکنند، یک خانواده‌ی فلسطینی ده‌ها سال است که حتّی در خانه‌ی خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست. امروزه چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدّت قساوت با شهرک‌سازی‌های رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم بدون اینکه هرگز به‌طور جدّی و مؤثّر مورد سرزنش متّحدان پرنفوذ خود و یا لااقل نهادهای بظاهر مستقلّ بین‌المللی قرار گیرد، هر روز خانه‌ی فلسطینیان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود میکند، بی‌آنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمع‌آوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد؛ و همه‌ی اینها اغلب در برابر دیدگان وحشت‌زده و چشمان اشک‌بار زنان و کودکانی روی میدهد که شاهد ضرب و جرح اعضای خانواده‌ی خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجه‌گاه‌های مخوفند. آیا در دنیای امروز، قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی می‌شناسید‌؟ به گلوله بستن بانویی در وسط خیابان فقط به جرم اعتراض به سربازِ تا دندان مسلّح، اگر تروریسم نیست پس چیست؟ این بربریّت چون توسّط نیروی نظامی یک دولت اشغالگر انجام میشود، نباید افراطی‌گری خوانده شود؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علّت که شصت سال مکرّراً از صفحه‌ی تلویزیون‌ها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند.

لشکرکشی‌های سالهای اخیر به دنیای اسلام که خود قربانیان بی‌شماری داشت، نمونه‌ای دیگر از منطق متناقض غرب است. کشورهای مورد تهاجم، علاوه بر خسارتهای انسانی، زیرساخت‌های اقتصادی و صنعتی خود را از دست داده‌اند، حرکت آنها به سوی رشد و توسعه به توقّف یا کندی گراییده، و در مواردی ده‌ها سال به عقب برگشته‌اند؛ با وجود این، گستاخانه از آنان خواسته میشود که خود را ستمدیده ندانند. چگونه میتوان کشوری را به ویرانه تبدیل کرد و شهر و روستایش را به خاکستر نشاند، سپس به آنها گفت که لطفاً خود را ستمدیده ندانید! به جای دعوت به نفهمیدن و یا از یاد بردن فاجعه‌ها، آیا عذرخواهیِ صادقانه بهتر نیست؟ رنجی که در این سالها دنیای اسلام از دورویی و چهره‌آرایی مهاجمان کشیده است، کمتر از خسارتهای مادّی نیست.

جوانان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرامش، اصلاح این اندیشه‌ی خشونت‌زا است. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلّط باشد، و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود، و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشه‌های خشونت را در جای دیگر جستجو کرد.

متأسّفانه این ریشه‌ها طیّ سالیان متمادی، بتدریج در اعماق سیاستهای فرهنگی غرب نیز رسوخ کرده و یک هجوم نرم و خاموش را سامان داده است. بسیاری از کشورهای دنیا به فرهنگ بومی و ملّی خود افتخار میکنند، فرهنگهایی که در عین بالندگی و زایش، صدها سال جوامع بشری را بخوبی تغذیه کرده است؛ دنیای اسلام نیز از این امر مستثنا نبوده است. امّا در دوره‌ی معاصر، جهان غرب با بهره‌گیری از ابزارهای پیشرفته، بر شبیه‌سازی و همانندسازی فرهنگی جهان پافشاری میکند. من تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملّتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیان‌بار تلقّی میکنم. تحقیر فرهنگهای غنی و اهانت به محترم‌ترین بخشهای آنها در حالی صورت میگیردکه فرهنگ جایگزین، به‌هیچ‌وجه از ظرفیّت جانشینی برخوردار نیست. به طور مثال، دو عنصر «پرخاشگری» و «بی‌بندوباری اخلاقی» که متأسّفانه به مؤلّفه‌های اصلی فرهنگ غربی تبدیل شده است، مقبولیّت و جایگاه آن را حتّی در خاستگاهش تنزّل داده است. اینک سؤال این است که اگر ما یک فرهنگ ستیزه‌جو، مبتذل و معناگریز را نخواهیم، گنهکاریم؟ اگر مانع سیل ویرانگری شویم که در قالب انواع محصولات شبه هنری به سوی جوانان ما روانه میشود، مقصّریم؟ من اهمّیّت و ارزش پیوندهای فرهنگی را انکار نمیکنم. این پیوندها هر گاه در شرایط طبیعی و با احترام به جامعه‌ی پذیرا صورت گرفته، رشد و بالندگی و غنا را به ارمغان آورده است. در مقابل، پیوندهای ناهمگون و تحمیلی، ناموفّق و خسارت‌بار بوده است. با کمال تأسّف باید بگویم که گروه‌های فرومایه‌ای مثل داعش، زاییده‌ی این‌گونه وصلتهای ناموفّق با فرهنگهای وارداتی است. اگر مشکل واقعاً عقیدتی بود، میبایست پیش از عصر استعمار نیز نظیر این پدیده‌ها در جهان اسلام مشاهده میشد، درحالی‌که تاریخ، خلاف آن را گواهی میدهد. مستندات مسلّم تاریخی بروشنی نشان میدهد که چگونه تلاقی استعمار با یک تفکّر افراطی و مطرود، آن‌هم در دل یک قبیله‌ی بدوی، بذر تندروی را در این منطقه کاشت. وگرنه چگونه ممکن است از یکی از اخلاقی‌ترین و انسانی‌ترین مکاتب دینی جهان که در متن بنیادینِ خود، گرفتن جان یک انسان را به مثابه‌ی کشتن همه‌ی بشریّت میداند، زباله‌ای مثل داعش بیرون بیاید؟

از طرف دیگر باید پرسید چرا کسانی که در اروپا متولّد شده‌اند و در همان محیط، پرورش فکری و روحی یافته‌اند، جذب این نوع گروه‌ها میشوند؟ آیا میتوان باور کرد که افراد با یکی دو سفر به مناطق جنگی، ناگهان آن‌قدر افراطی شوند که هم‌وطنان خود را گلوله‌باران کنند؟ قطعاً نباید تأثیر یک عمر تغذیه‌ی فرهنگی ناسالم در محیط آلوده و مولّد خشونت را فراموش کرد. باید در این زمینه تحلیلی جامع داشت، تحلیلی که آلودگی‌های پیدا و پنهان جامعه را بیابد. شاید نفرت عمیقی که طیّ سالهای شکوفایی صنعتی و اقتصادی، در اثر نابرابری‌ها و احیاناً تبعیض‌های قانونی و ساختاری در دل اقشاری از جوامع غربی کاشته شده، عقده‌هایی را ایجاد کرده که هر از چندی بیمارگونه به این صورت گشوده میشود.

به‌هرحال این شما هستید که باید لایه‌های ظاهری جامعه‌ی خود را بشکافید، گره‌ها و کینه‌ها را بیابید و بزدایید. شکافها را به جای تعمیق، باید ترمیم کرد. اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم، واکنشهای عجولانه‌‌ای است که گسست‌های موجود را افزایش دهد. هر حرکت هیجانی و شتاب‌زده که جامعه‌ی مسلمان ساکن اروپا و آمریکا را که متشکّل از میلیون‌ها انسان فعّال و مسئولیّت‌پذیر است، در انزوا یا هراس و اضطراب قرار دهد و بیش از گذشته آنان را از حقوق اصلی‌شان محروم سازد و از صحنه‌ی اجتماع کنار گذارَد، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه فاصله‌ها را عمق، و کدورتها را وسعت خواهد داد. تدابیر سطحی و واکنشی ــ مخصوصاً اگر وجاهت قانونی بیابد ــ جز اینکه با افزایش قطب‌بندی‌های موجود، راه را بر بحرانهای آینده بگشاید، ثمر دیگری نخواهد داشت. طبق اخبار رسیده، در برخی از کشورهای اروپایی مقرّراتی وضع شده است که شهروندان را به جاسوسی علیه مسلمانان وامیدارد؛ این رفتارها ظالمانه است و همه میدانیم که ظلم، خواه‌ناخواه خاصیّت برگشت‌پذیری دارد. وانگهی مسلمانان، شایسته‌ی این ناسپاسی‌ها نیستند. دنیای باختر قرنها است که مسلمانان را بخوبی می‌شناسد؛ هم آن روز که غربیان در خاک اسلام میهمان شدند و به ثروت صاحبخانه چشم دوختند، و هم روز دیگر که میزبان بودند و از کار و فکر مسلمانان بهره جستند، اغلب جز مهربانی و شکیبایی ندیدند. بنابراین من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف‌بینی و استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی‌ریزی کنید. در این صورت، در آینده‌ای نه‌چندان دور خواهید دید بنایی که بر چنین شالوده‌ای استوار کرده‌اید، سایه‌ی اطمینان و اعتماد را بر سر معمارانش میگستراند، گرمای امنیّت و آرامش را به آنان هدیه میدهد، و فروغ امید به آینده‌ای روشن را بر صفحه‌ی گیتی میتاباند.
سیّدعلی خامنه‌ای

 نظر دهید »

فرقه های کلامی

28 آذر 1394 توسط اندکی صبر.....سحر نزدیک است

فرقه اشاعره

در اوايل قرن چهارم و اواخر قرن سوم، اهل حديث دو دسته شدند:
1. حنابله، يعنى تابعان احمدبن حنبل.
2. اشاعره كه پيروان ابوالحسن اشعرى (شاگرد قاضى عبدالجبار معتزلى ) بودند.
ابوالحسن اشعرى (260-324ه.ق) كه خود ابتدا معتزلى بود در جستجوى راهى معتدل در ميان عقل‏گرايى افراطى معتزله و خردگريزى اهل حديث برآمد. نتيجه نهايى كار او پذيرش آراء اهل حديث همراه با نوعى تبيين عقلى براى آنها بود و نتوانست اشكالات اساسى ديدگاه اهل حديث همچون جبرگرايى را حل كند. او از بين اعتقادات اهل حديث، اصول زير را برگزيد.
عقايد اشاعره‏
1. عدم وحدت صفات الهى با ذات ؛ (نفى توحيد صفاتى)
2. عموميت اراده و قضا و قدر الهى در همه امور، از جمله در افعال انسان ؛
3. شرور، مانند خيرات از جانب خدا است ؛
4. مختار نبودن بشر و مخلوق خدا بودن اعمال او ؛
5. حسن و قبح افعال، ذاتى نيست ؛ بلكه شرعى است و عدل نيز امرى شرعى است نه عقلى و ذاتى ؛
6. رعايت لطف و اصلح بر خدا واجب نيست ؛
7. قدرت انسان بر فعل، توأم با فعل است، نه پيش از آن ؛
8. انسان آفريننده عمل خود نيست بلكه اكتساب كننده آن است ؛
9. تنزيه مطلق خداوند و نفى هرگونه شباهت ميان خدا و غيرخدا ؛
10. خداوند در قيامت با چشم ديده مى‏شود ؛
11. فاسق، مؤمن (مسلمان) است ؛
12. مغفرت، بدون توبه اشكال ندارد ؛ همچنان كه عذاب مؤمن بلااشكال است ؛
13. عالم حادث زمانى است ؛
14. كلام خدا قديم است، اما كلام نفسى نه كلام لفظى ؛
15. كارهاى خدا براى غايت و غرضى نيست ؛
16. تكليف مالايطاق بلا مانع است ؛
17. شفاعت بلااشكال است ؛
18. كذب و تخلف وعده بر خدا جايز نيست ؛
19. پذيرش اوصاف خبرى خداوند، بدون تشبيه خدا به مخلوقات و تعيين كيفيت آنها
بنگريد :
الف. مرتضى مطهرى، همان، صص 57 - 59 ؛
.ب. رضا برنجكار، آشنايى با فرق و مذاهب اسلامى، صص 125 - 133، قم : طه، چاپ دوم، 1374.

از آنچه بيان شد به خوبى روشن مى‏شود كه اشاعره و اهل حديث، در عين حال كه در برخى موارد اختلاف داشتند، كاملاً در مقابل معتزله قرار گرفتند و در مسأله عدل الهى، اختيار انسان و… كاملاً ضد هم بودند.

فقه اهل سنت‏
در بخش فقه و احكام، اهل سنت به چهار گروه اصلى تقسيم مى‏شوند: حنفى (پيروان ابوحنيفه )؛ مالكى (پيروان مالك )؛ شافعى (پيروان شافعى ) و حنبلى (پيروان احمدبن حنبل ). اين گروه‏هاى چهارگانه، در قرن سوم و چهارم با؛ ر.ك: رسول جعفريان، تاريخ تحول دولت و خلافت، (قم: دفتر تبليغات اسلامى، چاپ سوم )، ص 245 الى 248 ؛ محمد مشكور، فرهنگ فرق اسلامى، (انتشارات آستان قدس رضوى، 1375، چاپ سوم )، ص 238 ؛ مهدى پيشوايى، سيره پيشوايان، (قم: مؤسسه آغاز دوران امامت حضرت صادق(ع) به وجود آمدند.امام صادق، بخش زندگانى امام صادق‏عليه السلام ) ؛ مرتضى مطهرى، روحانيت، (قم، دفتر تبليغات اسلامى، چاپ اول، 1365 )، ص 67.
در بين اهل سنت تا قرن هفتم، حق اجتهاد محفوظ بود؛ در اين قرن به علل خاص تاريخى، با برگزارى شورايى اين حق از علما سلب گرديد و آنان مجبور شدند براى هميشه، از نظريات علماى قرن دوم و سوم هجرى تبعيت كنند و از اينجا مسأله حصر مذاهب فقهى، به مذاهب چهارگانه به وجود آمد.عبدالرحمن الجزيرى، الفقه على المذاهب الاربعه، (بيروت، دارالفكر، 1406 ه.ق ).
اختلاف اين چهار گروه، بيش از آن است كه در يك پاسخ بگنجد. براى اطلاع از اين اختلافات، مى‏توان به كتاب‏هاى مفصل‏ترى رجوع كرد؛ مانند: الفقه على مذاهب الاربعه‏همان. .

 

اندیشه های کلامی اشاعره

بسیاری از اندیشه های کلامی اشاعره در تقابل با دیدگاه های کلامی معتزله شکل گرفت. از آنجا که بررسی هر یک از این موضوعات کلامی در مقالۀ جداگانه ای مورد بررسی قرار می گیرد لذا در این بخش تنها اشارۀ اجمالی به آنها خواهیم داشت؛ مسئله ایمان و مومن دانستن مرتکب گناه کبیره، اعتقاد به عدم وحدت صفات با ذات (برخلاف نظر معتزله)، اعتقاد به جبر، تنزیه مطلق ( ردّ هر گونه شباهت و مماثلت میان خدا و ما سوا وجود ندارد)، رویت خداوند در قیامت، اعتقاد به حدوث زمانی عالم، اعتقاد به قدیم بودن کلام الهی، جواز تکلیف به ما لا یطاق و …

برای مثال، در بحث رویت خداوند، اشاعره بر خلاف معتزله معتقد بودند که اگر خداوند موجود است پس باید قابل رویت باشد، اما در عین حال نباید برای خدا جهت، مکان، صورت و… تصور کرد (در مقالات مربوط به مسائل کلامی، توضیح این دیدگاه خواهد آمد).

مسئله خلق افعال از دیگر اعتقادات اساسی اشاعره است؛ پیروان اشاعره معتقدند خداوند خالق افعال انسان است و انسان افعال خود را تنها کسب می کند و نه اینکه آنها را ایجاد کند. 

یکی از اعتقادات اساسی پیروان اشاعره اعتقاد به حسن و قبح نقلی است. از دیدگاه آنها ملاک حسن و قبح شرع است و عقل ما به تنهایی توانایی شناخت و تمییز خوب و بد را ندارد. به دلیل همین اعتقاد اساسی، اشاعره معتقدند تکلیف به مالایطاق جایز است. معتزله و امامیه معتقدند خداوند انسان ها را به آنچه که از حد توان آنها خارج است امر نمی کند. به نظر آنها تکلیف به مالا یطاق برای فاعل حکیم قبیح است. برخلاف این دو گروه، اشاعره معتقدند؛ از آنجا که خداوند هر آنچه می کند خوب است، پس تکلیف به مالایطاق هم برای خداوند جایز است. حتی بر خداوند جایز است که نیکوکاران را عذاب دهد و به ظالمان پاداش نیک دهد و … مبنای بسیاری از این اندیشه ها، اعتقاد به حسن و قبح شرعی است.

 نظر دهید »

فرقه های کلامی

28 آذر 1394 توسط اندکی صبر.....سحر نزدیک است

فرقه اشاعره

در اوايل قرن چهارم و اواخر قرن سوم، اهل حديث دو دسته شدند:
1. حنابله، يعنى تابعان احمدبن حنبل.
2. اشاعره كه پيروان ابوالحسن اشعرى (شاگرد قاضى عبدالجبار معتزلى ) بودند.
ابوالحسن اشعرى (260-324ه.ق) كه خود ابتدا معتزلى بود در جستجوى راهى معتدل در ميان عقل‏گرايى افراطى معتزله و خردگريزى اهل حديث برآمد. نتيجه نهايى كار او پذيرش آراء اهل حديث همراه با نوعى تبيين عقلى براى آنها بود و نتوانست اشكالات اساسى ديدگاه اهل حديث همچون جبرگرايى را حل كند. او از بين اعتقادات اهل حديث، اصول زير را برگزيد.
عقايد اشاعره‏
1. عدم وحدت صفات الهى با ذات ؛ (نفى توحيد صفاتى)
2. عموميت اراده و قضا و قدر الهى در همه امور، از جمله در افعال انسان ؛
3. شرور، مانند خيرات از جانب خدا است ؛
4. مختار نبودن بشر و مخلوق خدا بودن اعمال او ؛
5. حسن و قبح افعال، ذاتى نيست ؛ بلكه شرعى است و عدل نيز امرى شرعى است نه عقلى و ذاتى ؛
6. رعايت لطف و اصلح بر خدا واجب نيست ؛
7. قدرت انسان بر فعل، توأم با فعل است، نه پيش از آن ؛
8. انسان آفريننده عمل خود نيست بلكه اكتساب كننده آن است ؛
9. تنزيه مطلق خداوند و نفى هرگونه شباهت ميان خدا و غيرخدا ؛
10. خداوند در قيامت با چشم ديده مى‏شود ؛
11. فاسق، مؤمن (مسلمان) است ؛
12. مغفرت، بدون توبه اشكال ندارد ؛ همچنان كه عذاب مؤمن بلااشكال است ؛
13. عالم حادث زمانى است ؛
14. كلام خدا قديم است، اما كلام نفسى نه كلام لفظى ؛
15. كارهاى خدا براى غايت و غرضى نيست ؛
16. تكليف مالايطاق بلا مانع است ؛
17. شفاعت بلااشكال است ؛
18. كذب و تخلف وعده بر خدا جايز نيست ؛
19. پذيرش اوصاف خبرى خداوند، بدون تشبيه خدا به مخلوقات و تعيين كيفيت آنها
بنگريد :
الف. مرتضى مطهرى، همان، صص 57 - 59 ؛
.ب. رضا برنجكار، آشنايى با فرق و مذاهب اسلامى، صص 125 - 133، قم : طه، چاپ دوم، 1374.

از آنچه بيان شد به خوبى روشن مى‏شود كه اشاعره و اهل حديث، در عين حال كه در برخى موارد اختلاف داشتند، كاملاً در مقابل معتزله قرار گرفتند و در مسأله عدل الهى، اختيار انسان و… كاملاً ضد هم بودند.

فقه اهل سنت‏
در بخش فقه و احكام، اهل سنت به چهار گروه اصلى تقسيم مى‏شوند: حنفى (پيروان ابوحنيفه )؛ مالكى (پيروان مالك )؛ شافعى (پيروان شافعى ) و حنبلى (پيروان احمدبن حنبل ). اين گروه‏هاى چهارگانه، در قرن سوم و چهارم با؛ ر.ك: رسول جعفريان، تاريخ تحول دولت و خلافت، (قم: دفتر تبليغات اسلامى، چاپ سوم )، ص 245 الى 248 ؛ محمد مشكور، فرهنگ فرق اسلامى، (انتشارات آستان قدس رضوى، 1375، چاپ سوم )، ص 238 ؛ مهدى پيشوايى، سيره پيشوايان، (قم: مؤسسه آغاز دوران امامت حضرت صادق(ع) به وجود آمدند.امام صادق، بخش زندگانى امام صادق‏عليه السلام ) ؛ مرتضى مطهرى، روحانيت، (قم، دفتر تبليغات اسلامى، چاپ اول، 1365 )، ص 67.
در بين اهل سنت تا قرن هفتم، حق اجتهاد محفوظ بود؛ در اين قرن به علل خاص تاريخى، با برگزارى شورايى اين حق از علما سلب گرديد و آنان مجبور شدند براى هميشه، از نظريات علماى قرن دوم و سوم هجرى تبعيت كنند و از اينجا مسأله حصر مذاهب فقهى، به مذاهب چهارگانه به وجود آمد.عبدالرحمن الجزيرى، الفقه على المذاهب الاربعه، (بيروت، دارالفكر، 1406 ه.ق ).
اختلاف اين چهار گروه، بيش از آن است كه در يك پاسخ بگنجد. براى اطلاع از اين اختلافات، مى‏توان به كتاب‏هاى مفصل‏ترى رجوع كرد؛ مانند: الفقه على مذاهب الاربعه‏همان. .

 

اندیشه های کلامی اشاعره

بسیاری از اندیشه های کلامی اشاعره در تقابل با دیدگاه های کلامی معتزله شکل گرفت. از آنجا که بررسی هر یک از این موضوعات کلامی در مقالۀ جداگانه ای مورد بررسی قرار می گیرد لذا در این بخش تنها اشارۀ اجمالی به آنها خواهیم داشت؛ مسئله ایمان و مومن دانستن مرتکب گناه کبیره، اعتقاد به عدم وحدت صفات با ذات (برخلاف نظر معتزله)، اعتقاد به جبر، تنزیه مطلق ( ردّ هر گونه شباهت و مماثلت میان خدا و ما سوا وجود ندارد)، رویت خداوند در قیامت، اعتقاد به حدوث زمانی عالم، اعتقاد به قدیم بودن کلام الهی، جواز تکلیف به ما لا یطاق و …

برای مثال، در بحث رویت خداوند، اشاعره بر خلاف معتزله معتقد بودند که اگر خداوند موجود است پس باید قابل رویت باشد، اما در عین حال نباید برای خدا جهت، مکان، صورت و… تصور کرد (در مقالات مربوط به مسائل کلامی، توضیح این دیدگاه خواهد آمد).

مسئله خلق افعال از دیگر اعتقادات اساسی اشاعره است؛ پیروان اشاعره معتقدند خداوند خالق افعال انسان است و انسان افعال خود را تنها کسب می کند و نه اینکه آنها را ایجاد کند. 

یکی از اعتقادات اساسی پیروان اشاعره اعتقاد به حسن و قبح نقلی است. از دیدگاه آنها ملاک حسن و قبح شرع است و عقل ما به تنهایی توانایی شناخت و تمییز خوب و بد را ندارد. به دلیل همین اعتقاد اساسی، اشاعره معتقدند تکلیف به مالایطاق جایز است. معتزله و امامیه معتقدند خداوند انسان ها را به آنچه که از حد توان آنها خارج است امر نمی کند. به نظر آنها تکلیف به مالا یطاق برای فاعل حکیم قبیح است. برخلاف این دو گروه، اشاعره معتقدند؛ از آنجا که خداوند هر آنچه می کند خوب است، پس تکلیف به مالایطاق هم برای خداوند جایز است. حتی بر خداوند جایز است که نیکوکاران را عذاب دهد و به ظالمان پاداش نیک دهد و … مبنای بسیاری از این اندیشه ها، اعتقاد به حسن و قبح شرعی است.

 نظر دهید »

حضرت فاطمه سلام اله علیها

26 آذر 1394 توسط اندکی صبر.....سحر نزدیک است

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

یااباصالح المهدی(عج)

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اعتقادی
  • کلام
  • سیاسی
  • احادیث

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس